دختر زمستانی من
تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت میتوان گفت که من چلچله ی باغ توام مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف سخت محتاج به گرمای توآم من عاشق زمستانم... عاشق اینکه ببینمت در زمستان آرام آرام راه میروی که سر نخوری گونه هایت از سرما سرخ شده است سر خود را تا حد ممکن در یقه کاپشن فرو کرده ای دستهایت فرو رفته در جیبت و معصومانه به زمین خیره ای چقدر دوست داشتنی شده ای حرفم را پس میگیرم من عاشق زمستان نیستم عاشق توام ...دختر برفی من با اندکی تغییر نوشته آقای مهدی حق شناس ...
نویسنده :
مامانی حلما
12:44