حلما جونیحلما جونی، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره

حلما نفس مامان

مریضی حلما جونی

پریروز روز بسیار سختی بود . از صبح حلما جونی تب داشت تب شدیدی که تا روز بعد ساعت 5بعد از ظهر ادامه داشت . هیچ دارویی هم اثر نمیکرد . واقعا وحشتناک بود . یک سرماخوردگی ویروسی انچنان حلما جونیم رو آب کرد که 2کیلو کاهش وزن داشت . ولی شکر خدا الان حالش خوبه .... راستی امسال برای دومین بار امام رضا ما رو طلبیده . دریا هم برای دومین بار  صدامون میکنه و بعد هم خواهر امام رضا حضرت معصومه . وقتی اومدیم با عکسها و خاطراتش درخدمتیم ...
27 شهريور 1392

وقتی مادر میشی...

وقتی مادر میشی دنیات عجیب و غریب میشه ...وقتی مادر میشی دنیا کوچیک میشه ...اینقدر کوچیک که هیچ کس غیر از خودت این دنیا رو نمیبینه .دنیات میشه ماشینهای اسباب بازی ...دنیات میشه رنگها ...دنیای شاد ریاضی ...دنیات میشه عروسک.... .دنیات میشه کودکت ...با کودک شیر میخوری ...با کودکت چهار دست وپا میری ..با کودک اده بده میکنی ...با کودکت رشد میکنی ..بزرگ میشی ..اینقد بزرگ که همه میفهن مادری ... یهویی کوه میشی .توانت میشه 1000 برابر .دیگه مریض نمیشی ..دیگه نمی نالی .وقتی مادر میشی حتی دیگه از سوسک هم نمیترسی .وقتی مادر میشی دنیات میشه تغذیه ، آموزش و پرورش !دیگه وقت نداری یه صبح تا شب بری خریدواسه یه مانتو ...وقتت میشه طلای1000 عیار ! نایاب نایاب .....
27 شهريور 1392

روزت مبارک عروسک ملوسم

تمام عروسکهای تاریخ یتیم می ماندند اگر خدا دختر را نمی آفرید دختر قشنگم عاشقتم ،‌عاشق چشمهای زیبایت ،‌عاشق مهربانیت که روزی  صد دفعه منو میبوسی و میگی مامان جونی دوستت دارم ،‌ عاشق خنده های ریز و پر هیجانت ....حلما جونی دوستت دارم . دیروز روز دختر بود و بابایی برای روز پرنسس عزیزش شام داد و شما رو برد که پیتزا بخوری چون هوس پیتزا کرده بودی . بعد هم یک جعبه بزرگ پاستیل و یک جعبه مداد اکلیلی . و تو ذوق زده از اینکه چه روز خوبیه امروز .....روز دختر .... به خودت افتخار کن دخترم ...
17 شهريور 1392

به حلمای قشنگم

 اگر نمی توانی بلوطی بر فراز تپه ای باشی بوته ای در دامنه ای باش ولی بهتربن بونه ای باش که در کناره راه می روید اگر نمی توانی درخت باشی ، بوته باش  اگر نمی توانی بوته ای باشی ، علف کوچکی باش و چشم انداز کنار شاه راهی را شادمانه تر کن اگر نمی توانی نهنگ باشی ، فقط یک ماهی کو.چک باش ولی بازیگوش ترین ماهی دریاچه ! همه ما را که ناخدا نمی کنند، ملوان هم می توان بود در این دنیا برای همه ما کاری هست کارهای بزرگ  و کارهای کمی کوچکتر و آنچه که وظیفه ماست ، چندان دور از دسترس نیست اگر نمی توانی شاه راه باشی ، کوره راه باش اگر نمی توانی خورشید باشی ، ستاره باش با بردن و باختن اندازه ات نمی گیرند ...
16 شهريور 1392

کدام را ببین

بلبل را ببین که حتی در قفس هم می‌خواند. پروانه را ببین که حتی با وجود کوتاهی عمر، از پرواز دست نمی‌کشد. زرافه را ببین که هرگز گردن‌کشی نمی‌کند. کرم را ببین که بی‌دست و پا بودنش، او را از حرکت باز نداشته. عقاب را ببین که چگونه چشمانش را به هدفش دوخته است. سگ را ببین که تو نجس می‌خوانیَش اما او به تو وفادار مانده. گوسفند را ببین که چگونه قربانی خوشی‌ها و ناخوشی‌های توست. زنبور را ببین که چگونه از گل شهد برمی‌آورد و از دشمن دمار. لاک‌پشت را ببین که چگونه شجاعانه به جای لاک دیگران در لاک خود پنهان شده. پشه را ببین که چگونه غرور و عظمت تو را در هم می‌شکند و خشم نهفته‌ات...
22 مرداد 1392

کودکی

چقدر مي تپد دلم  كه خالي حياط را ،  قشنگ خط خطي كنم                             وبا مداد شمعي ام  دو گونه ي سپيد رنگ ماه را                             صورتي كنم چقدر مي تپد دلم  كه پله هاي خانه را                &...
18 تير 1392

خدایا

خدایا ! همه از تو می خواهند بدهی اما من از تو می خواهم بگیری خستگی ,دلتنگی و غصه ها را از لحظه لحظه روزگار عزیزتزینم
16 تير 1392

جدیدترین شعر حلما

سلام به همه دوستان عزیز و عذرخواهی از این همه تاخیرررررررررر ! جدید ترین شعری که حلما جونی حفظ کرده و دائم ورد زبونشه : منم بچه مسلمان      که دارم دین و ایمان اتابم هست قرقان    اسولم داده فرمان که وقت صبگاهی     کنم شوت الهی ...
28 خرداد 1392

حضور دوباره توسن

عجب روزیه امروز وب حلما را که بازکردم و نظرات توسن مهربان راکه دیدم بسیار خوشحال شدم از حضور دوباره اش ممنون و اما متن                                                                                    سلام....عرق شرمی که بر پیشانی واژه ها...
25 خرداد 1392