دخترکم ! همین حالا که صدایت می کنم با عشق ، و می دوی به سمت آغوشم تا همانند هرشب ، پیش از خواب ، تو را ببوسم و آرزو کنم هر چه فرشته و شکلات و بستنی و بادبادک و هرچه چیز خوب خوب بیاید توی خوابت . همین حالا که می دوی با شوق و میرسی به چشمان پر از اشک شوق مادرانه ام ، تا بغل بگیرمت با همه هستی ام و ببوسمت . همین حالا که رنگ کوله پشتی مهدکودک را با گل کفش هایت و رنگ آسمان همخوان کرده ام ، تا در چشم من و دنیا زیباتر شوی ، همین حالا که حاشیه روسری سفیدت را تور گرفته ام تا شبیه فرشته ها شوی. همین حالا که اگر لقمه ات را در کیف کوچکت جا ندهم ، برای رفتن به هیچ کجای زندگی ، پایی ندارم . همین حالا که تن و جان من ، بلاگردان هر ...