حلما جونیحلما جونی، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

حلما نفس مامان

شب بد

1390/4/18 10:53
نویسنده : مامانی حلما
290 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب شب خیلی بدی بود . دونه های درشت و قرمز مثل کهیر از بدنت ریخته بود  بیرون . خیلی نگرانت بودم با خاله رفتیم اورژانس . دکتر گفت حساسیت داری . صبح رفته بودی سراغ کیف خاله   . کرم پودر و رژگونه و رژلب اونو دزدکی زده بودی به صورتت . با خودم گفتم شاید از اونه . امروز بهتر بودی ولی چشمای خوشکلت ورم داشت . زودی خوب شو.

niniweblog.com

خیلی نگران خاله هستم .دیشب شب خیلی سختی بود . اون خیلی عذاب کشید .کاش می فهمید که من و مامان بزرگ بد اونو نمیخواهیم .کاش می فهمید که نگرانی هاو غصه هاش مال من و مامان بزرگه . کاش می فهمید که خیلی خیلی دوستش دارم . کاش می فهمید از غصه اون چه شبها تاصبح بیدارم و گریه میکنم .کاش میفهمید بزرگترین آرزوم خوشبختی اونه .روزی که بفهمم خوشبخته دیگه هیچ آرزویی ندارم . تنها کسی است که توی این دنیا دارم . کاش می فهمید .....

ای همه وجود من        نبود تو نبودمن      اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       www.bahar20.sub.irاسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       www.bahar20.sub.irاسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       www.bahar20.sub.irاسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       www.bahar20.sub.irاسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       www.bahar20.sub.ir

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان ابوالفضل
7 خرداد 90 12:51
الهی، حلما جون ، الان حالت خوبه خاله؟
امیدوارم که حال خاله و مامان جونت هم همیشه خوبه خوب باشه