سفر به سرزمین نینوا
دوباره عازم یک سفریم سفری از نوع یدیگر به سرزمین عشق به وادی امام حسین و پدرش حضرت علی به سرزمین وفا ، ابوالفضل ... با حلما عازم سفریم به عتبات دعاگوی همگی شما هستیم عکسها در ادامه مطلب... نجف اشرف ...ایوان نجف عجب صفایی دارد... هتل در کربلا ورودی حرم حضرت ابوالفضل ع بین الحرمین ورودی حرم حضرت امام حسین ع هتل کمیل در کاظمین ...
من و تو و دیگر هیچ...
من تمام هستي ام را دامني مي كنم تا تو سرت را بر آن بنهي ! تمام روحم را آغوشي ميسازم تا تو درآن از بی هراس بياسائي ! تمام نيرويي را كه در دوست داشتن دارم دستي مي كنم تا چهره و گيسويت را نوازش كند ! تمام بودن خود را زانوئي ميكنم تا بر آن به خواب روي ! خود را , تمام خود را به تو مي سپارم تا هر چه بخواهي از آن بياشامي , از آن برگيري , هر چه بخواهي از آن بسازي , هر گونه بخواهي باشم ! همیشه مرا داشته باش ! ...
نویسنده :
مامانی حلما
11:45
بدون عنوان
شادی برف
تا قبل از تولد حلما همش گریه میکرد که تولد من برفیه چرا برف نمیاد ؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!طفلی حلما جونی فکر میکرد اگه برف نیاد تولدش هم نمیشه !!!!!!!!!!بالاخره 2روز بعد از تولدش برف اومد امروز که برف می دید میگفت مامان اینجا مثل تالار عروسیه و خدا داره شادی برف میریزه ( منظورش برف شادی بود) و امروز کلی برف بازی با مامان بزرگ مهربونش... ...
نویسنده :
مامانی حلما
12:38
تولد 5سالگی حلما گل
امروز روز تولد توست و من بیشتر از پیش به این راز پی میبرم که تو خلق شدی تا زیباترین لحظه ها را برایم بسازی امروز 27دی ماه تولد پرنسس سرزمین دل مامانی و بابایی است. 5سال با خنده هات خندیدیم و با گریه هات گریه کردیم و خدا را شکر کردیم بابت لحظه به لحظه حضورت که به زندگیمان گرما بخشید و به دلهایمان نور امید پراکند . تولدت مبارک عزیزم و انشاله سالهای زیادی با سلامتی و خوشی زندگی کنی... با تمام مدادرنگی های دنیا به هر زبانی بدانی یا ندانی خالی از هر تشبیه و استعاره و ایهام تنها یک جمله برایت خواهم نوشت دوستت دارم خاص ترین مخاطب خاص دنیا خوب دیشب مهمون داشتیم : مامان بزرگ - پدر بزرگ ...
شعر بابایی برای حلما جونی
تو آمدی و خدا خواست دخترم باشی و بهترین غزل توی دفترم باشی تو آمدی که بخندی ، خدا به من خندید و استخاره زدم ، گفت کوثرم باشی خدا کند که ببینم عروس گلهایی خدا کند که تو باغ صنوبرم باشی خدا کند که پر از عشق مادرت باشی خدا کند که پر از مهر مادرم باشی همیشه کاش که یک سمت ، مادرت باشد تو هم بخندی و در سمت دیگرم باشی تو آمدی که اگر روزگارمان بد بود تو دست کوچک باران باورم باشی بیا که روی لبت باغ یاس می رقصد بیا گلم که خدا خواست دخترم باشی تو آمدی و خدا خواست از همان اول تمام دلخوشی روز آخرم باشی ...
دختر زمستانی من
تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت میتوان گفت که من چلچله ی باغ توام مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف سخت محتاج به گرمای توآم من عاشق زمستانم... عاشق اینکه ببینمت در زمستان آرام آرام راه میروی که سر نخوری گونه هایت از سرما سرخ شده است سر خود را تا حد ممکن در یقه کاپشن فرو کرده ای دستهایت فرو رفته در جیبت و معصومانه به زمین خیره ای چقدر دوست داشتنی شده ای حرفم را پس میگیرم من عاشق زمستان نیستم عاشق توام ...دختر برفی من با اندکی تغییر نوشته آقای مهدی حق شناس ...
نویسنده :
مامانی حلما
12:44
عزیز من
دخترکم ... رشد می کند نهال باورت درمیان جنگل خیال من آسمان پر از ستاره میشود هر شب از سروده ها ی من می نویسم ا زتو بی هراس روی سطرهای دفترم با مداد صورتی .... دخترم ، همه کسم این روزها درنقاشی پیشرفت زیادی از حلما میبینم کشیدن گاو و عقاب و خونه و... باعث شد همه انگشت به دهن بمونن . ار برنامه نقاشی بکش لویی خیلی خوب نمونه برداری میکند . این باعث شده به این نتیجه برسیم یک نابغه کوچک و باهوش داریم ...خدایا شکرت ...
نویسنده :
مامانی حلما
10:42
روزت مبارک کودکم
امروز روز جهانی کودک است ... روزی که اگر کودک نبود معنا نداشت ... روزی تمام برای مهرورزی / محبت و عشق بی پایان... حلما جانم تمام بادبادکهای رنگی دنیا تقدیم به تو به مناسبت روزت... ...