حلما نفس مامان

نمایشگاه گل در شهر برپاشده . اینهم عکسهای گلی جونم . بقیه رو میذارم توی آلبومش اونجا ببینید           ...

                                                                 ۷۳۰ روز از اولين لحظه اي كه به آغوش كشيدمت مي گذرد!  ۷۳۰ روز از نفس كشيدنت. از مادر شدنم. ۷۳۰ روز از لحظه اي كه طعم عاشق شدن رو دوباره چشيدم. ۷۳۰ روزي كه لحظه به لحظه اش شاهد رشدت بودم. شاهد اين همه تغيير. شاهد عظمت خلقت. ۷۳۰ روزي كه در هر ل...

وقتی گروه نجات ، زن جوان را زیر آوار پیدا کرد که او مرده بود ، اما کمک رسانان زیر نور چراغ قوه ، چیز عجیبی دیدند. زن با حالتی عجیب به زمین افتاده ، زانو زده بود و حالت بدنش زیر فشار آوار کاملا تغییر یافته بود. ناجیان تلاش می کردند جنازه را بیرون بیاورند که گرمای موجودی ظریف را احساس کردند. چند ثانیه بعد سرپرست گروه دیوانه وار و با لکنت فریاد زد : بیایید ، زود بیایید ! یک بچه اینجا است !!! بچه زنده است !!! وقتی آوار از روی جنازه مادر کنار رفت ، دختر سه یا چهار ماهه ای از زیر آن بیرون کشیده شد. نوزاد کاملا سالم و در خواب عمیق بود. مردم وقتی بچه را بغل کردند ، یک تلفن همراه از لباسش به زمین افتاد که روی صفحه شکسته آن این پیام دیده می شد :...

اینجا حلما 6روزه است    اینجا ٢ماهه    اینجا هم ٢ماهه در ویلای دوستان    اینجا ٣ ماهه  اینجا هم ٣ ماهه خونه عزیز جون  اینجا ٤ماهه  اینجا هم ٤ماهه  اینجا ٤ماهه  اینجا٦ ماهه  اینجا ٧ماهه  اینم کارت دعوت تولد خانمی اینم یه عکس از تولدش ...

میگن مغز کودک ٢ساله دوبرابر یک دانشجو کالج فعاله . بیخود نیست تازگی ها حلما حرفهای جالبی میزنه و یا کارهای عجیبی میکنه . با لوگوهای اسباب بازی هواپیما - اتوبوس - موتور و یا خونه میسازه . جملات قشنگی هم میگه . دیشب خاله حلما میگفت :‌حلما جون برای تولدت چی کادو بیارم . حلما فوری گفت : شم (‌شمع )‌ - تت ( کیک ) لاس ( لباس )نی نی ( عروسک ) باباش که سربه سرش میذاره میگه بابایی اذیت نکن گوش میکشم...باورم نمیشه اینقدر بزرگ شده ...

...

سلام یه همه مامانهای گل راستش رو بخواین دیگه از این کمبود وزن و لاغری و بی اشتهایی حلما جونی خسته شدم انواع و اقسام شربتهای ویتامین مثل تونیک مینادکس - فروگلوبین - سندروس و ...رو امتحان کردم و افاغه نکرد . میخواستم بدونم هیچ کس راجع به شربت آلوئه ورا شرکت باریج اسانس چیزی شنیده ؟ آیا خوبه ؟ و یا هرچیز دیگه که تجربش رو داشتین .ممنونم از همه تون                                                 ...

امروز روزِ توست، ای مهربان‌ترین فرشته‌ی خدا.  بگو چگونه تو را در قاب دفترم توصیف کنم؟ صبر و مهربانیت را چطور در ابعاد کوچک ذهنم جا دهم؟ آن زمان که خط خطی های بی‌قراری ام را با مهر و محبّتت پاک می‌کردی و با صبر و بردباری کلمه‌ به کلمه ی زندگی را به من دیکته می‌گفتی خوب به خاطرم مانده است. و من باز فراموش می‌کردم محبت تشدید دارد. در تمام مراحل زندگی، قدم به قدم، هم پای من آمدی، بار ها بر زمین افتادم و هر بار با مهربانی دستم را گرفتی. آری، از تو آموختم، حتی در سخت ترین شرایط، امید را هرگز از یاد نبرم.  یادم نمی‌رود چه شب ها که تا صبح بر بالینِ من، بوسه بر پیشانیِ تب دا...

سلام به همه دوستان حلما جونی و مامانهای گلشون بلاخره فرصتی پیش اومد و عزم رو جزم کردیم که بریم مسافرت ...به خاطر حلما جونی نمیخواستیم با ماشین خودمون سفرکنیم و تصمیم گرفتیم هرجا میریم با هباباماچ( هواپیما به گویش حلماجونی)بریم تا اینکه قرعه به نام کیش افتاد . هوا عالی زمین سبز و دریای فیروزه ای و صد البته پاساژهای توپ . جای همه خالی در ادامه عکسهای دخملی را گذاشتم . نظر یادتون نره ... محوطه بیرون هتل درمسیر دریا مقابل سالن همایشها روبر دریا این طاووس زیبا تقدیم به دوستهای حلماجونی عکسهای زیر مربوط به پارک زیبای ساحلی مرجان است که فوق العاده بود ...